هدیه ایی از اسمان

این روزها

این روزها خیلی عجیب شدم...منطقم میگه چه کاری کنم ولی من مثل یه بچه لجباز رو خلاف اون پافشاری میکنم .. فقط دارم فکر میکنم و فکر ....... به گذشته ایی که میتونست بهتر بگذره .. به منی که میتونست بهتر تصمیم بگیره و عمل کنه .....اره ..حس بدیه این حس پشیمونی !!! امیدوارم هنوز دیر نشده باشه ...میشه همین لحظه اغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت ...... رو یه سری تصمیم هام مردد شدم و باید به قطعیت برسم که انجام بشه ...دوست ندارم هیچ کارم بدون فکر  و اطمینان کامل انجام بشه ... پ ن : از زیارت امام رضا برگشتم ... و با اینکه میدونم خیلی بنده خوبی نیستم اما امیدوارم خدا به  خواسته ایی که مربوط به خودمم نمیشه  جواب بده و خوشحالی اون یه نفر ...
8 مرداد 1393

زیارت

بازم اینجام بعد از یه کشیک سنگین 12 روزه ...2 3 روز اخر که حسابی حالم گرفته شد .... کلی واست نوشتم که چی شد و اینا اما پاک شد ....حالا تو فرصت بهتر دوست دارم یه چیزایی رو واست بگم ...   بگذریم .... داریم با بابایی میریم مشهد فردا  کادوی سالگرد مامان بابایی ..البته مامان زرنگت کادوی دیگه هم گرفته    فک کنم یه 16 17 سالی از اخرین سفرم میگذره ..درست یادم نمیاد حتما خیلی فرق کرده برگردم عکساشو میزارم ...... ...
29 تير 1393

سالگرد ازدواج

امروز 2مین سالگرد ازدواج مامانی و بابایی هست .... ولی چون بازم عزیز دل نیست و کشیکه  قرار شد فردا یه جشن کوچولوی 2 نفره بگیریم..   این هم تقدیم به بابایی مهربانم با وجود تو، مرا به الماس ستارگان نيازي نيست اين را به آسمان بگو تو به قلب من شادي و به جانم روشنايي مي بخشي سالروز يکي شدنمان خجسته باد . . . ...
9 تير 1393

ماه رمضان مبارک

سلام عزیزم ... خواستم ماه رمضان رو تبریک بگم انشالله همگی توی این ماه حس و حال خوبی داشته باشیم و بیشتر و بیشتر به خدا نزدیک بشیم .....منم امسال تصمیم گرفتم روزه بگیرم( اخه 2  سالی میشد تنبلی میکردم  نصفه نیمه اخه معده ام خیلی اذیتم میکرد)  تا الان که خوب بوذم خدا رو شکر پارسال این روز منو بابایی شمال بودیم ...تصمیم گرفتیم روز قبل و روز اول ماه رمضون رو بریم اخه بابایی روز دیگه نمیتونست ..خیلی سرش شلوغ بود ..کشیک ها امتحان ارتقا و بورد که همشون به بهترین نحو ok شد خدارو شکر خواستم عکس بزارم که نشد متاسفانه امام زاده ابراهیم و اسماعیل (شفت ) ...
9 تير 1393

شروع کار وبلاگ

سلام .... امروز تصمیم گرفتم یه وبلاگ درست کنم و خاطرات نی نی گلی که هنوز هیچ خبری ازش نیست رو اینجا بنویسم تا اون موقع هم سعی میکنم مطالبی که دوست دارم و فکر میکنم جالب باشه رو بزارم من خودم زیاد وبلاگ میخونم و استفاده های خوبی  هم از نوشته های دوستان بردم ..اینجا میخوام واسه دل خودم بنویسم اما امیدوارم که بتونه واسه بقیه هم مفید باشه .   ...
7 تير 1393
1